زایش و مرگ تراژدی در اندیشه نیچه
Authors
Abstract:
فریدریش نیچه از فیلسوفان ژرفاندیش و تأثیرگذار قرن نوزدهم که در پی ارزیابی دوباره ارزشها، خود را در رویارویی با ایدههای پذیرفتهشده دنیای مدرن یافت. ازاینرو، در بازنگری شدیداً انتقادی خود در فرهنگ و تمدن مدرن و به منظور اصلاح و احیا این فرهنگ، اقدام به نوشتن اولین اثر خود، یعنی زایش تراژدی کرد. انگیزههای گوناگون او از تألیف این اثر عبارت بودند از: دغدغههای فرهنگی و نجات فرهنگ عصر خود از خطر سقوط و نیهیلیسم (Nihilism)؛ ارزیابی دوباره ارزشها؛ نشاندادن تقابل مسیحیت و فلسفه مفهومی سقراطی، با اصل زندگی و عنصر دیونیزوسی و آریگویی؛ تفسیر زیباییشناسانه از زندگی و هستی؛ از چشمانداز هنر به زندگی نگریستن. نیچه دو دغدغه آخر را از ویژگیهای خاص هنر تراژیک یونانی میدانست و به علت این نوع نگاه، هنر عصر تراژیک یونان را ستایش میکرد. او از یونانیان باستان و فرهنگ و تفکر آنها تمجید میکرد؛ چون آنان آفرینندگان هنر تراژیک بودند و با آفرینش این هنر و توجه به عنصر دیونیزوسی، به زندگی در تمام جنبههای خیر و شر آن آری میگفتند. همچنین نیچه از دو مفهوم اساسی زایش و مرگ تراژدی سخن میگفت؛ اما اینکه منظور او از زایش و مرگ تراژدی چه بود؟ در معنای اول منظور او این بود که در عصری از دل تراژدی یونانی فرهنگ زاده و عامل بالندگی فرهنگ ملت یونان شد؛ اما سپس افول کرد. در معنای دوم، منظور از زایش تراژدی، امید نیچه به تجلی دوباره هنر تراژیک یونانی در بطن جهان مدرن و در موسیقی واگنر (Wagner) است. این بار نیز امید به چنین زایشی، دچار افول شد. عوامل افول و مرگ تراژدی از دیدگاه نیچه عبارت بودند از: فلسفه مفهومی سقراط و نمایشنامههای اوریپیدس؛ مسیحیت و اخلاقگرایی؛ دیالکتیک مدرن و شخص واگنر. هدف اصلی این نوشتار در درجه اول، بررسی انگیزههای مهم نیچه از تألیف کتاب زایش تراژدی است؛ سپس تبیین زایش تراژدی، در معنای اول با تأکید بر تحلیل خاستگاه و عناصر مقوم آن. اما هدف درجه دوم، تبیین چرایی و چگونگی افول یا مرگ تراژدی از منظر نیچه است.
similar resources
نگرشی بر رویکردهای متافیزیکی تعلیم و تربیت در زایش تراژدی نیچه
فردریش نیچه ، جان تازه ای به تراژدی مدرن - به ویژه با در نظر گرفتن تراژدی کهن یونان- بخشید. به یمن وجود وی، تراژدی همزمان ندایی در گوش مدرنیته و شاخصه ای طنین انداز برای تبیین ادعاها و نگرشهای دنیای مدرن در مقابل پیشینه کلاسیک به شمار می رود. او از دل زایش تراژدی به مقوله ی متافیزیک به عنوان حقیقتی محتوم و تمامیت یافته می پردازد و با تحلیل نقش تراژدی و بهره گیری از نظریه های متعدد از جمله اراده...
full textزایش دوبارۀ حماسه از فلسفۀ نیچه
برخی از مفسرین ایرانیِ نیچه، با تفسیری افراطی، اندیشۀ او را بدیل عرفان ایرانی تعبیر کردهاند. چنین تفسیری از بیخ و بن خطا و نافیِ مبانی هستیشناختی، ارزشی، و اخلاقیِ نیچه است. اندیشۀ نیچه نه از انگارههای عرفانی، بلکه از ارزشهای حماسی آبستن است. برای فهم او باید از قهرمانان ایلیاد هومر و شاهنامۀ فردوسی چون آخیلس و رستم استمداد جست نه عرفایی چون شبلی و حلاج. علت این سوء فهم، ناتوانیِ مفسرین ایرانی ...
full text«زایش تراژدی» و رهیافتهای تراژیک نیچه در جهت توجیه زیباییشناختی از هستی
رهیافت های فلسفی به سوی تئاتر نتیجه ی امکانات و ظرفیتی است که تئاتر به منظور توجیه زیبایی شناختی از هستی در اختیار ما می گذارد. تئاتر به عنوان یک پدیدارِ زیبایی شناختی به دلیل ظرفیت های اگزیستانسیال و اونتولوژیکالِ خود این امکان را برای ما فراهم می کند که در تبیین هستی به مثابه ی پدیداری زیبایی شناختی راهگشا باشد. رویکردی که می تواند ما را در نیل به سوی این هدف یاری دهد، پدیدارشناسیِ هرمنوتیکی هنر...
نیچه، مرگ خودخواسته یا وعظ مرگ؟
چکیده فریدریش نیچه فیلسوفی است که به دفعات از معنای مرگ سخن میگوید و در آثارش مشخصاً به «مرگ خود خواسته» میپردازد. همچنین میتوان از برخی جملات او دعوت مستقیم انسان به مرگ را استنباط کرد؛ این دعوت نه از سر انکار خواست زندگی (به نحوی که شوپنهاور مطرح میکند) بلکه در نتیجهی آمیختن آن با ایدههای نوظهور دیگری نظیر «خواست قدرت» و یا «ابرانسان» مطرح میشود. ابرانسان نور امیدی است که بر انسانیت م...
full textمرگ خود خواسته تراژیک در تراژدی سوفوکل و شاهنامه
چکیده انسانها تنها زمانب دست به خودکشی میزنند که احساس کنند زندگی دیگر ارزش ادامه دادن ندارد. در آنگاه که انگیزه مردن قوی تر از غریزه صیانت ذات گردد، انسان چنین میپندارد که دیگر هیچ راهی در برابرش وجود ندارد و از هر سو توسط نومیدی محاصره شده است. در این صورت تمامی چیزهایی که زمانی ارزشهای زندگیش بودند، بهای مادّی و معنوی خود را از دست میدهند.امروزه افسردگی و ناراحتیهای روحی، اعتیاد، شکست د...
full textMy Resources
Journal title
volume 6 issue 17
pages 93- 110
publication date 2014-08-23
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023